مشخصات فردی و زندگینامه
نام:محمدعلی
نام خانوادگی:نجیبی
پست الکترونیک:ALIMNAJIBI@YAHOO.COM
تخصص ها:تاریخ و سیره ، حقوق ، علوم سیاسی

زندگی نامه

 نام: محمد علی نجیبی                         

                            شهرت: نجیبی

تابعیت: افغانستان                                  تاریخ تولد: 1344/1/1

از سال 1365 تحصیلات خود را در حوزه علمیه مشهد آغاز کردم و تا شرح لمعه در مشهد مقدس ادامه دادم. و از سال 1373 وارد حوزه علمیه قم شده و در مجتمع آموزش عالی فقه زیر نظر جامعه المصطفی العالمیه، مشغول ادامه تحصیل شدم کارشناسی وکارشناسی ارشد وسطح چهار(معادل دکتری)را به پایان رسانده و از پایان نامه کارشناسی ارشد (فرهنگ،آداب ورسوم شیعیان افغانستان) بادرجه عالی دفاع نمودم.

همزمان با ادمه تحصیل، ازسال 1365 تاسال1369 مسئول فرهنگی و سردبیر نشریه «اخبار هفتگی جهاد» مربوط حزب دعوت اسلامی بودم.

 از سال 1369 تا 1377 با نشریه (هفته نامه وحدت اسلامی) و خبرنامه پیک مربوط حزب وحدت اسلامی همکاری قلمی داشته و عضو تحریریه آن نشریه، بودم.

سال 1370 در مجتمع عالی «شهید بلخی قم» به تحصیل حقوق پرداختم و در سال 1373 به اتمام رساندم (رشته کارشناسی).

سال 1377 با مؤسسه «همبستگی» و در نشریه هفته نامه (همبستگی)، عضو تحریریه و مسئول صفحه اجتماعی بودم.

 در سال 1378 با نشریه «میثاق وحدت» مربوط حزب وحدت اسلامی همکاری قلمی داشته و معاون مدیر مسئول بودم و این همکاری تا سال 1380 ادامه داشت.

از سال 1380 با جمعی از فرهنگیان، نشریۀ (شیشه) را راه انداختیم که به صورت «گاهنامه» انتشار پیدا می‌کرد و مسئول و سردبیری آن را به عهده داشتم.

همزمان با این فعالیتها در رشته خوشنویسی تا سطح ممتاز ادامه دادم که در این زمینه فعالیتهای نمایشگاهی داشته‌ام و همچنین در مؤسسه همبستگی و میثاق وحدت، و مجتمع آموزش عالی فقه خوشنویسی را تدریس و به هنرجویان و علاقمندان این هنر را آموزش داده‌ام.

در سال 1382 و سال 1383 با کمیسیون دارالانشاء قانون اساسی افغانستان همکاری داشتم که زیر نظر سازمان ملل (i.o.m) ودار الانشاء قانون اساسی افغانستان فعالیت می‌کردند.

 از سال 1380 تاکنون با مجله «زمزم معارف»؛ نشریه مجتمع آموزش عالی فقه (حجتیه) به عنوان شورای سردبیری و همکار اجرایی همکاری دارم و نیز دبیراجرایی مجله پژوهش‌نامه فقهی این مجتمع می‌باشم.

از سال 1386همزمان با تشکیل انجمن‌های علمی ـ پژوهشی در جامعه المصطفی عضو فعال انجمن علمی ـ پژوهشی تاریخ اسلام، سردبیر مجله «سیمای تاریخ» و فعلاً رئیس و مدیر مسئول نشریه این انجمن می‌باشم.

همکاری تبلیغی وفرهنگی با مجمع علمای شیعه و سنی که همه ساله از طرف دفتر مقام معظم رهبری برگزار می‌شد.

 همکاری فرهنگی با مدرسه علمیه رسالت کابل که زیر نظر «آیت الله صالحی مدرسی» می‌باشد.

آثار:

تدوین کتاب میراث ماندگار.

تدوین کتاب حضور سبز.

تدوین پایان نامه (فرهنگ،آداب ورسوم شیعیان افغانستان).

دارای مقالات متعدد در نشریات نامبرده فوق بالغ بر 100مقاله و...

انتشار نشریه«شیشه»فرهنگی اجتماعی تاشماره 15.

انتشار فصلنامه مجله علمی پژوهشی «سیمای تاریخ»مربوط انجمن تاریخ اسلام.

افتخارات:

نفراول گرامی داشت سال پیامبر اعظم(ص) در جامعه المصطفی العالمیه بخش خوشنویسی.

نفر اول گرامی داشت سال امام علی (ع) در جامعه المصطفی العالمیه بخش خوشنویسی.

اخذ دیپلم افتخار از جامعه المصطفی العالمیه و تقدیرنامه جهت شرکت در جشنواره طوبی.

تقدیر نامه ازریاست محترم مجتمع آموزش عالی فقه به عنوان پژوهشگر وهمایش انسجام اسلامی.

تقدیر نامه از حزب وحدت اسلامی به عنوان فعالیت جهادی و فرهنگی.

تقدیر نامه از نمایشگاه بین‌المللی قران کریم، بخش بین الملل.

اخذ گواهی نامه هماهنگ کننده انتخابات از سازمان ملل(i.o.m).

تقدیر نامه ازسازمان ملل(i.o.m)جهت سهم فعال در تدوین قانون اساسی افغانستان.

تقدیر نامه از ریس جمهور افغانستان جهت سهم فعال در جهت رای گیری بین مهاجرین.

تقدبر نامه ازکمیسیون تدقیق قانون اساسی دارالانشاء دولت انتقالی افغانستان.

اخذ لوح سپاس(فعال پژوهشی) از مجتمع آموزش عالی فقه.

اخذ گواهی فعال فرهنگی از جامعه المصطفی العالمیه(معاونت فرهنگی تر بیتی)

 

زندگینامه پدر انجانب مرحوم غلام عباس نجیبی(ره)

استاد غلام عباس نجیبی فرزند کربلایی صفدر علی[1] ابن شیرالله، ابن نجیب الله، ابن محمدالله، ابن محمدعلی، ابن میر قدم(پیرقدم)، ابن جمال، ابن بهلول و ابن محمدخواجه، سال1294 هجری شمسی در ولسوالی قره باغ ولایت غزنی، قریه قلیاقل، قلعه گیروی پایین، درخانواده متدین، محب اهلبیت(ع) وعلم دوست قدم به عرصه وجود گذاشت.

دوران کودکی

او دوران کودکی را زیر سایه پر مهر و محبت پدر و مادر مهربان گذراند، کمترازشش سال بود که به مکتب خانه رفت و با جدیت تمام درپی کسب علم ودانش بود، پدرش نیز دوست داشت  همه فرزندانش روحانی واهل علم باشند. ایشان پس از گذراندن دوره مقدمات در زادگاهش «قلیاقل» برای تحصیل علوم و معارف دینی راهی جاغوری گردید و در مدرسه آیت الله وحیدی با جدیت به کسب معارف دینی واسلامی مشغول گردید، به گونه ای که خود می گفت: «به قدری درسهایم فشرده بود که بعضی از روزها سه درس می گرفتم و درس هم می دادم و سه درس را نیز مباحثه هم می کردم».

هنوز چند سالی ازتحصیلش نگذشته بود که سایه پر مهر پدراز او گرفته شد و پس از آن چون پدر مهربان و دلسوز به سرپرستی، تعلیم و تربیت هفت تن ازبرادران ودوتن خواهرانش پرداخت، با اینکه سالهای سخت تنگدستی را می گذارندند، هرگز نگذاشت برادران وخواهرانش احساس فقر و سختی کنند.

 

 

 استادان

طبق یاداشت ایشان دراول کتاب ادبیات عرب، از اساتید و بزرگواران زیر کسب علم  وفیض نموده اند:

1-    آیت الله العظمی شیخ عزیز الله غزنوی.

2-    آیت الله العظمی محمدرضا اوحدی.

3-    آیت الله العظمی شیخ محمد علی مدرس افغانی.

4-    حجت الاسلام والمسلمین کربلایی میرحسن.

5-    حجت الاسلام والمسلمین کربلایی غلام رسول.

6-    حجت الاسلام والمسلمین امیر محمد.

7-    حجت الاسلام والمسلمین کربلایی محمد محسن.

8-    حجت الاسلام والمسلمین ملا محمدرضا.

فعالیتهای مردمی و اجتماعی

استاد نجیبی پس از چند سال بحث و درس فشرده، با تقاضای برخی عالمان آن زمان  و درخواست مردم «جنگلک» ومناطق دیگر برای راهنمایی و ارشاد  وتدریس مدت سی سال را به انجام وظیفه دینی، اسلامی ومردمی مشغول می شود، ضمن هدایت و ارشاد و پرداختن به مسائل شرعی و حل مشکلات اجتماعی مردم، به مباحثه کتاب هایی علمی با برخی از علما نیز ادامه می دهد که حاصل ونتیجه کار ایشان گسترش فرهنگ اهلبیت (ع) وتربیت شاگردان زیادی است که امروزه خود ازعالمان بانام هستند.

اومی گفت: «درزمانی که کمونیست ها فعالیت خودرا آغاز کرده بودند ودربین جوانان بیشتر فعالیت می کردند از همه اقشار مردم  وجوانان می خواستم که اوقات فراغت خود را به درس و بحث بپردازند، عمر خود را بیهوده صرف نکنند. شبها پس از اداء نماز مختصر منبر می رفتم و پس از گفتن چند مسئله، به موعظه می پرداختم و مشکلات اجتماعی و خطرکمونیست ها را برای مردم گوش زد می نمودم. این مسائل بیشتر درزمانی بود که مردم کارهای کشاورزی ودهقانی را تمام می کردند، بخصوص زمستانها که همه در مسجد جمع می شدند، انجام می گرفت».

استاد خط و خوشنویسی

استاد بزرگوار علاوه بردرس و تدریس، هنر خوشنویسی را نیز به زیبایی تمام می نوشت. اواین هنررا از روی سرمشق های مرحوم میرزا صالح خان[2] قلمی می کرد. از ایشان سر مشق های زیادی درمنطقه دست به دست می شد وشاگردان زیادی دراین رشته تربیت کرد. او یادگرفتن خوشنویسی را عنایت خاص امام عصر (عج) می دانست وخاطره جالب را دراین مورد تعریف می کرد: «روزی مشغول تمرین خوشنویسی بودم هرچه می نوشتم مانند خط  استاد «صالح» نمی توانستم، شروع کردم به گریه کردن، بسیار گریستم وبعد خوابم برد، درعالم خواب دیدم مردی جوانی آمد وشروع کرد مرا به دلداری دادن، قلم به دست گرفت وگفت: این گونه بنویس، چند سطر نوشتم و اونگاه می کرد، گفت: خطت خوب می شود غصه نخور.ازخواب بیدار شدم ازآن به بعد هرچه مشق می کردم زیبا و زیباتر می شد.» او شاگردان خود را ملزم به یادگرفتن خط وخوشنویسی می کرد، روزهای پنجشنبه را برای تمرین خط ومشق خوشنویسی اختصاص می داد، همین مسئله باعث شد که خط و زیبانویسی درمیان مردم و منطقه رایج شود چه بسا افرادی بودند که بواسطه خط خوش وزیبا در دوایر دولتی راه یافتند ومصدر خدمت شدند.

ویژگی های اخلاقی

مرحوم استاد نجیبی همیشه با وضو وطهارت بود، به مستحبات با دقت عمل می کرد و از مکروهات مانند حرامها گریزان بود. نماز را با طمأنینه کامل و مستحبات و تعقیبات انجام می داد و مقید بود که هرگز نوافل را ترک نکند. دو ساعت قبل از طلوع فجر از خواب بیدار و مشغول نماز شب و تهجد و دعا خواندن و استغفار می شد، و هیچ گاه نماز شبش ترک نشد. شبها قبل از خواب پشت بام می رفت و دستها را به آسمان بلند می کرد و با گریه و زاری، استغفار می نمود. اوبا کهولت سن خود همیشه نماز های قضایی مادرش را می خواند وهمه راهم یاد داشت می کرد که چند سال نماز اورا خوانده است. از اسراف و زیاده روی خیلی متنفر بود و اگر می دید درمورد غذا یا لباس و...اسراف صورت می گیرد ناراحت می شد و این کار را نکوهش می نمود. کمتر روزی بود که خانواده وفرزندان را نصیحت وآیات قران وقصص آنرا نقل نکند. درعمر با برکت خود وتا لحظه آخر زندگی هیچ گاهی محتاج به دکتر ودرمان نشد.  

 او چون پدربزرگوارش علاقه عجیبی به خاندان اهل بیت(ع) داشت، هرگاه نام مبارک امام حسین(ع) را میشنید بی اختیار اشکش جاری می شد و همیشه روضه را با اشک وسوز وگداز می خواند و با صدای بلند گریه می کرد. در عالم مهاجرت ماه محرم و صفر و جایی که مجلس روضه و عزاداری برگزار می شد شرکت می کرد.

مهاجرت به ایران

بعد ازروی کارآمدن رژیم کمونیستی و دوره اختناق و اشغال نظامی افغانستان توسط نیروهای شوروی، عرصه زندگی روز به روز سخت وسخت تر می شد به ویژه برای روحانیون، اومدت زیادی را باتعدادی از روحانیون منطقه در خفا زندگی کرد، باپیشناد برادرانش تصمیم به مهاجرت گرفت.ایشان طی یادداشتی می نویسد: «درروز

 سه شنبه چهارده سنبله 1362هجری شمسی بااقوام وخویشان با اشک واندوه فراوان خدا حافظی کردیم  چهار شب را در قریه«جنگلک» به خاطر ماشین معطل، بعد راهی قندهار شدیم، دوشب را در قندهار ماندیم، بعداز آن عازم هرات شده، درهرات بخاطر بسته بودن راه ایران  45 روز ماندیم، بعداز این ایام به طرف ایران حرکت کردیم وبعد ازچهار روز درمشهد مقدس رسیدیم.»

ایشان درمشهد مقدس و در جوار امام هشتم(ع) مقیم شدند و به فعالیت های علمی وتدریس ادامه دادند، بیشتر کارهای شان متمرکز شد روی تحقیق، نوشتن وتدریس، بویژه ادبیات عرب. برای امورشهریه هرماه به دفترنمایندگی آیت الله العظمی خویی(ره) امتحان می دادند، نمرات ایشان طبق برگه امتحانی اش هیچ وقت از19پاین نیامد. بعد ازچند سال زندگی در مشهد مقدس به شهر کریمه اهلبیت(س) قم، ساکن شدند وتا آخر عمر به عبادت، تحقیق ومطالعه ادامه دادند. ازایشان پنج فرزند به یاد گار مانده است، دوفرزند ذکورایشان طلبه واهل علم بنام های محمد نسیم نجیبی درحوزه علمیه مشهد مقدس و محمدعلی نجیبی درحوزه علمیه قم مشغول تحصیل میباشند.

 آثاروتالیفات

1-    تالیف وتدوین دو جلد کتاب ادبیات عرب (صرف ونحوبه روش ساده وآسان).

2-    تالیف تدوین 12جلد دست نوشته شرح لمعتین (شرح لغات، مغلقات وعبارات).

3-    تالیف وتدوین شرح 14جلد دست نوشته رسایل (شرح لغات، مغلقات وعبارات).

4-    دوجلد  دست نوشته های اخلاقی ونکات منبر.

سفر به کوی دوست

مرحوم مغفور استاد نجیبی سر انجام پس از عمری کوشش و تلاش همه جانبه درراه علم وعبادت وبندگی خالصانه ومخلصانه، پس از 91 سال زندگی پرخیر وبرکت در تاریخ 26/11/1385 هجری شمسی، در شهر کریمه اهلبیت(ع) قم، ستاره درخشان وجودش از آسمان علم و فضیلت برخاک فروغلتید و در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) قبرستان بقیع، در خاک نهان شد و تمام خویشان و دوستداران و ارادتمندان را به سوگ نشانید.



[1] - کربلایی صفدر علی  یکی ازمردان  متدین، با ایمان و ازمعتمدین منطقه بودند.اوعلاقه شدیدی به خاندان عصمت وطهارت بویژه امام حسین (ع)داشت طبق نقل والد او شبهای جمعه به یکی ازفرزندانش می گفت که برایش روضه بخواند، همین که روضه شروع می شد او به شدت گریه وناله می کرد، واین محبت آن چنان بود که سالهای ازعمرش را در راه سفر و زیارت عتبات عالیات پرداخت. چهار بار برای زیارت معصومین(ع) بامشکلات زیاد  وباپای پیاده به کربلای معلا مسافرت کرد، و هربار مسافرت شان مدت هفت ماه به درازا می کشید. اودرکارهای مردمی وخیر و امانت داری زبانزد بودند. او دوست داشت که همه فرزندانش طلبه واهل علم شوند وهمه را به مکتب خانه ومدرسه علمی فرستاد که ازمیان هفت فرزند شان سه فرزند آن طلبه وازعالمان دینی شدند. ازفرزندان ذکورایشان عبدالحسین نجیبی درزمان کمونیست ها شهید، حجت الاسلام والمسلین میرزاحسین نجیبی درمشهد مقدس و دیگران درافغانستان به رحمت ایزدی پیوسته اند، آخرین فرزند ایشان حجت الاسلام والمسلمین استاد عبدالحمید نجیبی حفظه الله درقید حیات اند که مصدر خدمت به خاندان رسالت(ص) می باشد.

[2] - میرزا صالح یکی ازخوشنویسان بانام منطقه قره باغ وازقوم گلستان خان بوده است. متاسفانه زندگی نامه آن هنرمند بزرگ در دست نیست.